۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۹:۳۷

نشست آلبوم «تا نفس هست» در مهر- ۲

شبه تحریر می خوانم/ در موسیقی پاپ دچار هزاران سلیقگی شده‌ایم

شبه تحریر می خوانم/ در موسیقی پاپ دچار هزاران سلیقگی شده‌ایم

دست اندرکاران آلبوم «تا نفس هست» بر این باورند که بخش عمده ای از عقب ماندگی های موسیقی پاپ را باید در مخاطبانی جستجو کرد که فقط به حاشیه ها کار دارند و اینکه در این موسیقی تنوع سلیقه بیداد می کند.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: آلبوم «تا نفس هست» عنوان سومین آلبوم شهرام شکوهی است که چندی پیش در بازار موسیقی منتشر شد. شکوهی به بهانه انتشار این آلبوم همراه با تعدادی از عوامل تولید آلبوم از جمله مرتضی دلیری تهیه کننده، امیر حسین کاشانیان تنظیم کننده و رهبر ارکستر کنسرت های شکوهی و علی بحرینی ترانه سرای برخی از قطعات آلبوم در خبرگزاری مهر حضور یافت تا ضمن تشریح جزییات این آلبوم پیرامون فضای فعلی موسیقی پاپ نیز صحبت کند.

شکوهی در بخش ابتدایی این نشست درباره اینکه سعی ندارد به عنوان یک خواننده متفاوت جلوه‌گری کند، صحبت کرد و توضیح داد که نمی خواهد یک سبک تازه را به مخاطبان موسیقی پاپ ارایه دهد اما علاقه‌مند است که خلاف جهت معمول حرکت کند.

وی همچنین به این نکته نیز اشاره کرد که چرا بسیاری از خوانندگان نمی توانند به سراغ مضامین اجتماعی بروند و برخی معضلات را در آثارشان مطرح کنند. 

شهرام شکوهی و گروه اجرایی آلبوم «تا نفس هست» در بخش دوم این گفتگوی تفصیلی با تشریح روند حضور یک هنرمند در عرصه خوانندگی و تاکید بر اینکه لازمه ورود هر فرد علاقه مندی به موسیقی پاپ، توجه دقیق و اصولی به مبانی علمی و تئوریک حوزه موسیقی است از ماجرای تحریر زدن های طولانی در خوانندگی شهرام شکوهی، ارتباط آن با موسیقی فلامنکو و ماجراهای پرحاشیه مخاطب و مخاطب شناسی در موسیقی ایرانی سخن گفتند.

شکوهی در این بخش از گفتگو با ذکر خاطراتی از نحوه خواننده شدنش همراه با تهیه کننده و ترانه سرای آلبوم به تشریح عقب ماندگی های اجرای زنده برنامه های موسیقایی به ویژه حوزه موسیقی پاپ پرداختند و اذعان کردند که جدا از کیفیت نامطلوبی که در عرصه تولید و تهیه آثار موسیقایی پاپ وجود دارد، این تعدادی از مخاطبان هستند که در آن سوی میدان به عقب گرد موسیقی پاپ دامن زده اند.

گفتگو با شهرام شکوهی

*یکی از مواردی که به خوانندگی شما نسبت می دهند و اتفاقا تبدیل به یکی از شاخصه های اصلی کارهای شما شده، ماجرای نحوه خواندنتان و تحریر زدن های طولانی است که به نوعی شهرام شکوهی را به خواننده ای صاحب سبک تبدیل کرده است. آیا این تحریر زدن شاخصه ای برای متفاوت بودن است؟ آیا حاتم عسگری به عنوان یکی از بزرگترین ردیف شناسان موسیقی ایرانی که مدتی هم در کنار این استاد مشغول فراگیری آواز بودید، همچنان مرجعی برای یادگیری تکنیک های مختلف آوازی شما به حساب می آید؟

شکوهی: من سه ماه بیشتر نتوانستم از محضر استاد حاتم عسگری استفاده کنم و در این سه ماه هم من فقط روی دستگاه ماهور کار کردم. بعدها من با یک وقفه شش تا هفت ماهه نزد یکی از دوستانم به نام آقای طرین پیشه که نوازنده ویولن بود، رفتم و آواز سنتی و باقی ردیف عبدالله دوامی را پیش وی با ویولن یاد گرفتم. یعنی آن تحریرهای سنتی را وی با ویولن می زد، من گوش می دادم و در کلام می آوردم. بنابراین داستان آموزش ما به طور کلی تغییر کرد.

من آن موقع دانشجو بودم و خانواده کارمندی هم داشتم که چندان از ثروت زیادی برخوردار نبودند. نمی خواهم بگویم پدرم پول نداشت که برای من گیتار و ادوات سازی تهیه کند اما نمی خواستم خرجی را به هزینه های خانواده اضافه کنم و تا آنجایی هم که امکان داشت سعی می کردم خودم این کار را کنم بنابراین گیتار نخریدم تا زمانی که خودم سر کار رفتم. ببینید وقتی من می گویم داستان ما دهه پنجاهی ها با بقیه تفاوت دارد دقیقا در اینجاست که ما زاده شده در اتاقی پر از ساز نبودیم. ما هیچکدام با شرایط ایده آل وارد جریان موسیقی نشدیم و اتفاقا همین نداشتن شرایط ایده آل بود که باعث پیشرفت ما شد. ضمن اینکه من در آن مقطع اصلا قصد خواندن نداشتم فقط چون نمی توانستم به دلیل هزینه های زیاد کلاس گیتار وارد این فضا بشوم و استادان آن موقع به شدت بحث مالی داشتند در این فضا شرکت نمی کردم.

به هر حال ماجرا به شکلی اتفاق افتاد که از محضر استاد عسگری استفاده نکردم و با آقای طرین پیشه کار را یاد گرفتم. وی من را نزد استاد آواز آموزشگاهی که همراه پدر خود تدریس می کرد، برد. در آن زمان هم من همچنان بالا می خواندم و خوب یادم هست وقتی برای تست صدا در خدمت این استاد بودیم به یک مرتبه وی به من تذکر داد: «چه خبر است؟ چرا تا این حد بالا می خوانی؟ اصلا  شما به درد خواندن نمی خوری» من بعد از این دیدار بود که به رامبد طرین پیشه گفتم این استاد من را رد کرد و در همان زمان بود که به من گفت نرو و با ویولن خودش به من آموزش هایی داد. و این چنین بود که من فضای آموزشی را درک کردم.

کنسرت موسیقی شهرام شکوهی

* این ماجرای تحریر زدن های طولانی در این لابه لا گم شد که بد نیست درباره آن توضیحاتی ارائه دهید.

شکوهی: ماجرای تحریر زدن هایی که شما از آن به عنوان یک سبک صحبت می کنید خیلی اتفاقی بود. یکی همین بحث حضور در کنار استاد عسگری بود که از فضای پر از آموزش آن نکات زیادی را آموختم و تلاش کردم از این آموخته ها در نوع خوانش هم استفاده کنم، دیگری مربوط به فضای موسیقی ایرانی و موسیقی اسپانیا بود که شباهت های فراوانی با هم دارند. البته تنها موسیقی که در غرب مانند موسیقی ایرانی دارای دستگاه است همین موسیقی اسپانیایی است.

دستگاه های این موسیقی به نوعی است که در برگیرنده تم شرقی هستند و جالب آن که در خواندن آواز فلامنکو، تحریر هم وجود دارد، منتها آنها از کلام «لالا» استفاده کرده و تحریر می زنند. بنابراین این همیشه در ذهن من وجود داشت که چگونه می توان از ترکیب آوازی بر اساس موسیقی ایرانی و ترکیب آوازی موسیقی فلامنکو فضای مشترکی را به وجود آورد. در عین حال یکی از گروه هایی که به شدت کارهایشان را دوست داشتم همین گروه «جیپسی کینگز» بود که واقعا نوع موسیقی آنها به دلم می نشست.

روزی هنگامی که یکی از دوستانم مشغول نواختن یکی از آهنگ های «جیپسی کینگز» با گیتار بود دقت بیشتری کردم و آکوردهایی که مشغول نواختن بود را یاد گرفتم. در همین حین بود که دوستم به من گفت: «می توانی روی این ملودی شعر بگذاری؟» من هم گفتم: سعی خودم را می کنم. بعد شعری روی این ملودی گذاشتم و فردای آن روز این شعر را خواندم و شروع به تحریر و خواندن کردیم. بعد متوجه شدم دو نفر از شاگردان این دوستی که همراه او بودم مشغول گریه کردن هستند. اول فکر کردم خبر بدی شنیده که اینطور گریه می کند تا اینکه آمد و به ما گفت: «اگر امکان دارد این ملودی را یک بار دیگر بخوانید» تا اینکه به خود گفتیم حالا که از یک تمرین توانستیم گریه یک نفر را درآوریم، ببینیم این ملودی ها با دیگر مخاطبان چه می کند؟ این کار را کردیم و دیدیم بد نیست.

گفتگو با شهرام شکوهی

*و ماجرای تحریرها این چنین آغاز شد...

شکوهی: ببینید اصولا من تحریر نمی زنم. این تحریر موسیقی سنتی نیست. اتفاقا استاد خرم درباره همین تحریرهای من زمانی که خدمت این استاد مسلم موسیقی ایرانی رسیدیم، تعبیر زیبایی داشت. در واقع یکی از بدشانسی های گروه ما این بود که عمر استاد خرم قد نداد به این که ما بتوانیم از هنرمندی این مرد شریف موسیقی ایرانی استفاده کنیم. زیرا وی قول این را داده بود که برای آلبوم قبلی ما دو ملودی بسازد. به هر حال وقتی من این ملودی ها را با شیوه خودم در حضور استاد خرم خواندم، وی به این نوع خوانش گفت: «شبه تحریر». چون هیچکدام عین تحریر سنتی ایرانی نیست و من روی ضرب این تحریرها را اجرا می کنم. کاری که من می کنم در واقع تولید اصوات است. من از حنجره خودم به مثابه ساز در این قسمت استفاده می کنم، ولی چون شما عادت دارید به این نوع صداها به دید تحریر موسیقی ایرانی نگاه کنید این برداشت را می گیرید که این تحریر موسیقی فارسی است در حالیکه اصلا اینطور نیست.

دلیری: در جلسه ای که ما به خدمت استاد همایون خرم رسیدیم، شهرام و امیرحسین کاشانیان هم در این جلسه حضور داشتند. وقتی این دو عزیز قطعه ای را در حضور استاد خرم اجرا کردند، این هنرمند خیلی خوشحال شد و از نوع خوانش شهرام به عنوان یک تحریر یا به تعبیر شهرام یک شبه تحریر متفاوت یاد کرد. البته قرار بود که وی برای آلبوم دوم دو قطعه را آهنگسازی کنند. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

گفتگو با شهرام شکوهی

*اما من بر این باورم با تمام این اوضاع و احوالی که شما به آن اشاره می کنید و در نوع خود هم می تواند مورد توجه قرار گیرد، باید بپذیریم که شهرام شکوهی را فقط تعداد محدودی از مخاطبان دوست دارند و می شناسند. در حالیکه باید به این امر واقف باشیم که در گذشته های نه چندان دور غنای محتوای و تنوع موسیقی پاپ در کشور به گونه ای بود که از مردم کوچه و بازار تا اقشار به اصلاح خاص جامعه با اشعار، ملودی ها و تنظیم های موسیقایی همذات پنداری می کردند، فضایی که متاسفانه امروزه در جریان فعالیت های موسیقایی ما اصلا اتفاق نمی افتد و یا اگر هم می افتد، محدود به قشر خاصی از مخاطب می شود.

شکوهی: ببینید بحث قیاس موسیقی این سال ها با موسیقی حتی ۱۰ سال پیش هم، اصلا درست نیست. موسیقی پنجاه سال پیش برای چه آنقدر خوب است؟ برای اینکه در آن زمان طرف چه به عنوان نوازنده و چه به عنوان خواننده وارد استودیو می شد اگر یک اشتباه کوچک انجام می داد باید کل ارکستر دوباره شروع به نواختن می کردند و خواننده هم باید از اول می خواند. یعنی وقتی امکانات کم بود باعث می شد که این هنرمندان با انرژی بیشتری کار کنند.

دلیری: ما در آلبوم اول به سراغ استاد شیرازی به عنوان یکی بهترین ترانه سرایان رفتیم و یکی از ترانه های آلبوم اول هم به نام این استاد بود. از سوی دیگر شهرام شکوهی همواره به دنبال ماندگاری ترانه بوده به همین جهت است که ما در بسیاری از موارد در ترانه های او قصه هم می شنویم. ولی به هر حال در جامعه امروز کار بسیار دشواری است که بتوانیم ماندگار شویم. اتفاقا صحبتی که بنده با استاد خرم و استاد شیرازی داشتم همین بود که چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما یک کار جاودان نداریم؟ در حوزه مخاطب و مخاطب شناسی هم باید به این نکته اشاره کنم، برای هنرمندی مانند شهرام شکوهی مخاطب همواره دارای اهمیت است.

من به هر حال خوانندگان دیگری را هم دیده ام و اصلا نمی خواهم از کسی انتقاد کنم، ولی مخاطب یک انتظاری از خواننده مورد علاقه اش دارد. ضمن اینکه از این سوی میدان متاسفانه برخی از مخاطبان هم بعضا حرف هایی می زنند که اصلا شایسته یک مخاطب واقعی نیست. مخاطب واقعی یک هنرمند، آن مخاطبی است که به کنسرت آن هنرمند می آید می نشیند، لذت می برد و بعد سالن کنسرت را ترک می کند. به هر جهت وقتی یک هنرمند می تواند با دو آلبوم بیش از ۴۰ کنسرت را برگزار کند، این یعنی مخاطب داشتن. در غیر اینصورت بسیاری از افراد هستند که با وجود توانایی های زیاد، توانایی استیج را ندارند. به اعتقاد من این هنرمندان هستند که روابط خود را با مخاطب خود تعیین می کنند. بنابراین می توانم در پاسخ به سوال شما بگویم که تعریف از مخاطب را خود هنرمندان هستند که ارائه می دهند و اگر شهرام توانسته مخاطب جذب کند خودش این کار را انجام داده است.

مرسم رونمایی از البوم شهرام شکوهی

بحرینی:  در حال حاضر اصولا اجماع عمومی درباره چیزی وجود ندارد. یعنی همه فضای موسیقی معطوف به ماجراهای نوستالژیکی شده که همه آن را دوست داشتند. حالا شما در حوزه موسیقی این صحبتزها را می کنید اما من سوالی دارم. به عنوان نمونه در حوزه سینما کدام فیلم به اندازه فیلم های دهه ۴۰ و ۵۰ دیده می شود؟ یا اینکه کدام مجله و کدام برنامه تلویزیونی طی سال های گذشته بیننده دارد؟ الان هیچ چیزی حرف اول را نمی زند. ما دچار هزاران سلیقگی هستیم و اصلا صدایی به گوش نمی رسد. این حرف هایی که آقای شکوهی در بعد فنی ماجرا می گوید کاملا درست است اما تنوع سلیقه خیلی بیداد می کند.

مهم تر اینکه ما گرفتار یک سری مرام ها و پزها شدیم که اصلا نمی دانیم چه چیزی را می خواهیم. پس بهتر است یک مقداری از ایرادها و انتقادهایی را که از موسیقی داریم در مخاطب جستجو کنیم. بسیاری از رسانه ها آنقدر که تولید کنندگان را به چالش می کشند، مخاطبان را به چالش نمی کشند. ما باید برای مخاطب سلیقه سازی کنیم و آنها را به حال خود رها نکنیم.

ادامه دارد... 

کد خبر 2904580

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha